مارکتینگ ویروسی: چیست، چگونه عمل میکند، نمونهها، مزایا و معایب
سلام به همراهان همیشگی هاسکووب , بازاریابی ویروسی یک استراتژی بسیار مورد توجه در حوزه بازاریابی دیجیتال است. جذابیت ایجاد محتوایی که به سرعت در سراسر اینترنت پخش می شود و توجه و تعامل قابل توجهی را به خود جلب می کند، غیرقابل انکار است. با این حال، شناسایی و درک محدودیت های بازاریابی ویروسی برای مشتریان بالقوه بسیار مهم است. این تجزیه و تحلیل جامع این محدودیت ها را بررسی می کند و دیدگاهی واقع بینانه در مورد آنچه که مارکتینگ ویروسی می تواند و نمی تواند به دست آورد ارائه می دهد. در این مقاله به بررسی مارکتینگ دیجیتال ” مزایا و معایب ” آن می پردازیم.
Contents
مارکتینگ ویروسی چیست؟
مارکتینگ ویروسی به دنبال گسترش اطلاعات درباره یک محصول یا خدمت از طریق گفتوگو دهان به دهان یا اشتراکگذاری از طریق اینترنت یا ایمیل است. هدف بازاریابی ویروسی، تشویق افراد به اشتراک گذاری یک پیام با دوستان، خانواده و افراد دیگر است؛ تا رشد آنها به صورت نمایی افزایش یابد.
نکات کلیدی:
- بازاریابی ویروسی یک تکنیک فروش است که شامل انتشار اطلاعات آلی یا گفتوگو دهان به دهان درباره یک محصول یا خدمت به نرخ رو به افزایشی است.
- اینترنت و ظهور رسانههای اجتماعی تعداد پیامهای ویروسی به شکل میمز، اشتراکگذاری، لایکها و فورواردها را به شدت افزایش دادهاند.
- برخی از کمپینهای بازاریابی تلاش میکنند تا ویروسی شوند؛ با این حال، بسیاری از مواقع دقیقاً چه چیزی ویروسی میشود یک راز باقی میماند.
- هنگامی که چیزی ویروسی میشود، این یک راه آسان و ارزان برای یک پیام به شهرت رسیدن است.
- بازاریابی ویروسی میتواند دامنه شرکت را افزایش داده و در نهایت پایگاه مشتریان آن را گسترش دهد.
درک بازاریابی ویروسی
در مورد مارکتینگ ویروسی، “ویروسی” به چیزی اشاره دارد که به سرعت و به وسیعی در میان مخاطبانش گسترش مییابد. بازاریابی ویروسی یک فعالیت متعمد است، اگرچه توزیع یک پیام به صورت آلی اتفاق میافتد. به عنوان یکنواخت، رسانههای اجتماعی زیرساختی مناسب برای بازاریابی ویروسی فراهم میکنند، هرچند که اصول آن در بازاریابی سنتی گفتوگوی دهان به دهان دارد.
اگرچه این روش در دهه 2000 تا میانه دهه 2000 به طور گستردهتر مورد استفاده قرار گرفت، زمانی که کسب و کارهای اینترنتی به تعداد زیادی ایجاد میشدند، اما هنوز هم در کسب و کارهای بر مبنای اینترنتی میان شرکتهای تجارت به مصرف (B-to-C) رایج است. به کارگیری گسترده شبکههای رسانههای اجتماعی از جمله یوتیوب، ایکس (قبلاً توییتر)، اینستاگرام، اسنپچت و فیسبوک، تلاشهای بازاریابی ویروسی را مدرن کرده و کارآیی آنها را افزایش داده است.
نمونههای مارکتینگ ویروسی:
یک نمونه متداول از بازاریابی ویروسی در اوایل تاریخ با Hotmail است، که یک سرویس ایمیل وب مبتنی بر اینترنت رایگان بود و در سال 1996 راهاندازی شد. Hotmail در پیامهای خروجی کاربران خود تبلیغات جاسازی شده و لینک مستقیمی به گیرندگان ارسال میکرد تا برای ایجاد یک حساب کاربری ثبت نام کنند. این عمل باعث سریعترین رشد در میان شرکتهای رسانههای مبتنی بر کاربر در آن زمان شد.
نمونه دیگری که نشان میدهد چقدر مارکتینگ ویروسی متنوع است، چالش ALS Ice Bucket است. این چالش قبل از استفاده آن توسط انجمن ALS برای جلب توجه و جلب کمکهای مالی وجود داشت؛ با این حال، گسترش گسترده ویدئوهای ALS Ice Bucket در رسانههای اجتماعی حس جهانی ایجاد کرد که به طور چشمگیری آگاهی در مورد بیماری ALS را افزایش داد.
ویژگیهای بازاریابی ویروسی:
تمامی نمونههای بازاریابی ویروسی ” با تعمد یا اتفاقی ” سه عامل مشترک دارند: پیام، فرستنده، و محیط. هر بخش باید به بهترین شکل ممکن به کار گرفته شود تا یک کمپین بازاریابی ویروسی موفق ایجاد شود. کمپینهای بازاریابی ویروسی میتوانند توسط هر اندازه کسب و کار ایجاد شوند و میتوانند به صورت مستقل یا به عنوان بخشی از یک کمپین سنتی بزرگ وجود داشته باشند.
این کمپینها ممکن است از ابزارهای مختلف (مانند ویدئوها، بازیها، تصاویر، ایمیل، پیامک، و محصولات رایگان) برای جلب احساسات کاربران یا بینندگان، افزایش آگاهی از یک علت مستحق، و تسهیل مصرف و اشتراک استفاده کنند. بازاریابی ویروسی اغلب بر روی کمک یک نفوذگر (Influencer) که شبکه بزرگی از دنبالکنندگان دارد، تکیه میکند.
با کمک شبکههای اجتماعی به عنوان “تقویتکننده نیرو”، بازاریابی ویروسی سریعتر از کمپینهای بازاریابی سنتی و همچنین ارزانتر است. از آنجایی که میتواند در مدت زمان کوتاهی ترافیک زیادی جلب کند، ممکن است منجر به توجه رسانههای اصلی شود. همچنین رسانههای اجتماعی ممکن است باعث شکست تلاشهای بازاریابی ویروسی شوند؛ زیرا پیامها تغییر میکنند، اشتباه تفسیر میشوند، به عنوان اسپم در نظر گرفته میشوند، یا به دلیل عدم تطابق مورد انتظار مورد انتقاد قرار میگیرند. موفقیت بازاریابی ویروسی همچنین ممکن است مشکل مواجهه با اندازهگیری باشد.
مزایا و معایب مارکتینگ ویروسی:
مزایا:
- توسعه دسترسی و ورود به بازارهای جدید: بازاریابی ویروسی به شرکتها این امکان را میدهد که محصولات خود را به مصرفکنندگانی برسانند که به طور معمول توسط کمپینهای بازاریابی سنتی آنها هدف گرفته نمیشوند. این دسترسی گسترده به شرکت این امکان را میدهد که وارد بازارهای جدید شده و پتانسیل گسترش پایگاه مشتریان خود را داشته باشد.
- محرک خلاقیت برای پاسخهای ویروسی: زمانی که با خلاقیت انجام شود، شرکتها میتوانند پاسخهای ویروسی را فعالسازی کنند. به عنوان مثال، برگر کینگ با انتشار تصاویری از همبرگر یک ماهه و قدیمی و پوسیده به ادعای مکدونالد که همبرگرهایش تجزیه نمیشوند، یک هیجان ایجاد کرد. برگر کینگ ادعا میکند که تنها از مواد تازه و بدون افزودنی استفاده میکند که برای مشتریان بهتر و سالمتر خواهد بود. همبرگر غیرجذاب این ادعا را به صورت قابل مشاهده اثبات کرد.
- هزینههای بازاریابی ویروسی کمتر از کمپینهای تبلیغات سنتی: هزینههای بازاریابی ویروسی کمتر از کمپینهای تبلیغات سنتی است. و تبلیغات در واقع به صورت رایگان است زمانی که مصرفکنندگان تجربیات مثبت خود را با محصولات و خدمات یک شرکت به اشتراک میگذارند.
- رشد نماینده و سریع: با تسهیل اشتراک محتوا در اینترنت، بازاریابی ویروسی میتواند رشد نماینده و سریعی را فعالسازی کند. با این حال، لازم به ذکر است که سرعت و آسانی اشتراک محتوا به طور عمده به این وابسته است که آیا شرکت از ابزارهای مناسب برای این کار استفاده میکند یا خیر.
معایب:
- پیشبینی ناپذیری: موفقیت بازاریابی ویروسی اغلب پیشبینی ناپذیر است. در حالی که برخی از کمپینها ویروسی میشوند، دیگران ممکن است نشوند، که این امر باعث میشود که مشکل با تضمین نتواسته شود.
- خطر اشتباه در تفسیر: محتوای ویروسی به سرعت و در حین گسترش قابل اشتباه و یا تغییر است. پیام مورد نظر ممکن است گم شود و کمپین بازخورد یا واکنشهای منفی را ببیند.
- وابستگی به مشارکت مخاطبان: موفقیت بازاریابی ویروسی به شدت به مشارکت مخاطبان وابسته است. اگر مخاطبان محتوا را به اشتراک گذاری یا جذاب ندانند، کمپین ممکن است به سختی شتاب بگیرد.
- کمبود کنترل: یکبار که یک کمپین ویروسی میشود، شرکت ممکن است کنترل خود را در مورد نحوه تفسیر و به اشتراک گذاری پیام از دست دهد. این کمبود کنترل میتواند به پیامدهای غیرمنتظره منجر شود.
- دشواری در اندازهگیری: اندازهگیری موفقیت بازاریابی ویروسی دشوار است. برخلاف بازاریابی سنتی که معیارها به صورت واضحتری است، تأثیر کمپینهای ویروسی ممکن است سختتر قابل ارزیابی باشد.
آیا استفاده از این نوع بازاریابی مفید است؟
گاهی اوقات، بازاریابی ویروسی واکنشی را ایجاد میکند که عکس هدف انتظاری است. مصرفکنندگان به سرعت بیشتری اخبار منفی نسبت به اخبار مثبت را به اشتراک میگذارند ، و مطالعات نشان میدهد که افراد به اخبار منفی پاسخ عاطفی قویتری نشان میدهند. گفته میشود که گفت و گوهای منفی میتوانند به کسب و کار آسیب برسانند و گاهی از آن دشوار است بهبود پیدا کند.
(منابع: Proceedings of the National Academy of Sciences of the United States of America. “Cross-National Evidence of a Negativity Bias in Psychological Reactions to News.”)
اندازهگیری اثرات بازاریابی ویروسی دشوار است، زیرا مشکل است که بفهمیم یک پیشنهاد یا فروش ناشی از آن بوده است یا خیر. و در میان کسب و کارها توافقی در مورد نحوه اندازهگیری موفقیت آن وجود ندارد.
اگر مشتریان باور کنند که کمپین ویروسی حریم شخصی و امنیت آنها را به خطر میاندازد، احتمالاً به اشتراک نخواهند گذاشت. به عنوان نتیجه، ماموریت بازاریابی شرکت شکست میخورد و شهرت آن ممکن است خدشه ببیند. کمپینهای بازاریابی ویروسی آتی ممکن است به شدت تحت تأثیر تلاشهای ناکام قبلی قرار گیرند.
چگونه پول درآورید اگر ویدیوی شما ویروسی شود؟
برای درآمدزایی از یک ویدیوی ویروسی، شما باید آن را سودآور کنید، به طور کلی با اجبار مشترکین به پرداخت هزینه برای مشاهده آن یا با اجازه دادن به شرکتها برای تبلیغ به مخاطبان شما در مقابل یک هزینه تعریف شده. شرکتها یا به خود خالق ویدیو پول میپردازند تا محصولات یا خدمات خود را ذکر کند یا تبلیغات ساخته شده توسط شرکت را قبل، در حین یا پس از ویدیوهایشان اجرا میکنند.
روشهای دیگری نیز برای درآمدزایی از یک ویدیوی ویروسی وجود دارد جز روشهای گفتهشده. به عنوان مثال، خالقان میتوانند ویدیوهای خود را به اجازه دادن برای استفاده توسط شخصها یا سازمانهای سوم به عنوان محتوای خود مشخص کرده و از آن پول درآورند.
چرا شفافیت در بازاریابی ویروسی اهمیت دارد؟
شفاف بودن به معنای صداقت و آشکار بودن در مورد عملیات و دلایل استفاده است. در مارکتینگ ویروسی، شفافیت اهمیت دارد زیرا مصرفکنندگان به مراتب انتقادپذیرتر از کمپینهای بازاریابی سنتی هستند و بیشتر از قبل از شرکتها مسئولیت اعمال خود را مطالبه میکنند. تقریباً 94% از مصرفکنندگان ممکن است به شرکتهایی که در بازاریابی شفاف هستند، وفادار باشند.
“Seeding” یعنی چی در ارتباط با یک کمپین بازاریابی ویروسی؟
“Seeding” یک تکنیک بازاریابی است که در آن شرکتها عمدتاً اطلاعات یا محتوای ویروسی را برای کاربران انتخاب شده منتشر میکنند که فکر میکنند به بهترین شکل ممکن کمپین را به اشتراک خواهند گذاشت. اغلب، نمایندگان رسانه اجتماعی به عنوان افرادی که اطلاعات را گسترش میدهند و بازخورد درباره یک محصول جلب میکنند، به عنوان “Seeds” انتخاب میشوند.
چه گامهایی برای شروع یک کمپین مارکتینگ ویروسی باید انجام شود؟
اولین مرحله، تعیین هدفی که با انتشار ویروسی کمپین میخواهید دست یابید. آیا به بهبود تصویر برند خود یا افزایش آگاهی میپردازید؟ سپس، در مورد مخاطب خود بیشتر بدانید. گزارشهای رسانههای اجتماعی منبع خوبی برای دریافت اطلاعات در مورد ترجیحات مخاطبان هدف شما هستند. محتوایی که میخواهید ویروسی شود باید به گونهای تنظیم شود که به راحتی و به سرعت قابلیت اشتراکگذاری داشته باشد. در غیر این صورت، احتمالاً کمپین از ابتدا شکست خواهد خورد. اطمینان حاصل کنید که محتوایی که میخواهید به اشتراک گذاشته شود ارگانیک و قابل ارتباط باشد. در آخر، از روندها و هشتگها برای ترویج محتوا استفاده کنید، زیرا اینها توجه دنبالکنندگان شما را جلب خواهند کرد.
خواندن این مقاله را از دست ندهید : معرفی ChatGPT و روشهای استفاده حرفهایچه ابزارهای خوبی برای کمپینهای بازاریابی ویروسی وجود دارد؟
شرکتها میتوانند از ابزارهای متعددی در کمپینهای بازاریابی ویروسی خود استفاده کنند. شرکتها میتوانند جوامع را ایجاد و حمایت کنند که میتوانند از ترویج محصولات یا خدمات شما بهرهمند شوند. برگزاری و ترویج قرعهکشی، مسابقات و پاداشها نیز جهت ایجاد هیجان و جذب یک تعداد بزرگ از مخاطبان مورد استفاده قرار میگیرد. ابزارهای دیگر شامل حمایت از پیامها و ارسال پیامهای انبوه می باشند.
جمعبندی
مارکتینگ ویروسی یک تکنیک ارزان و مؤثر برای افزایش آگاهی و تبلیغ یک برند یا محصول است. شرکتها به مخاطبان یا کاربران هدف خود اعتماد دارند تا کمپینهای تبلیغاتی و تجارب مثبت خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. کمپینهای موفق میتوانند به رشد شرکت، ورود به بازارهای جدید و افزایش درآمد کمک کنند. شرکتها باید پلتفرمهای مناسبی را برای تبلیغات انتخاب کرده و محتوای خود را به گونهای فرمت دهند که به راحتی به اشتراک گذاشته شود. اگر به نادرستی انجام شود، ممکن است نتایج ناخواسته ایجاد شود که میتواند سودها را فروکش کند و شهرت یک شرکت را آلوده کند.
آیا این مقاله برای شما مفید بود؟
خوشحالیم این مطلب برای شما مفید بوده، لطفا برای حمایت از ما آن را با دوستان فعال و علاقمند به کسب و کار آنلاین به اشتراک بگذارید.
از اینکه این مطلب مورد رضایت شما نبود متاسفیم. لطفا با نظرات و پیشنهادات خود، ما را در بهبود مقالات یاری دهید.